بهترین فیلم های افسانه ای عاشقانه

بهترین فیلم های افسانه ای عاشقانه

27 دقیقه

در این مقاله به معرفی و بررسی بهترین فیلم های افسانه ای عاشقانه خواهیم پرداخت. ژانر افسانه‌ ای عاشقانه یکی از محبوب‌ترین و ماندگارترین ژانرهای سینمایی است که مرز خیال و احساس را در هم می‌آمیزد. در این دسته از فیلم ‌ها، داستان‌ها معمولاً در دنیایی خیالی، جادویی و یا غیرواقعی روایت می‌شوند، اما در دل این فانتزی‌ها، یک داستان عاشقانه شکل می‌گیرد که محور عاطفی روایت را تشکیل میدهد. ترکیب این دو ژانر باعث می‌شود مخاطب هم‌زمان هم از زیبایی‌های جهان خیال لذت ببرد و هم با احساسات انسانی عشق همذات‌پنداری کند.

Pic12ture1

فیلم ‌های افسانه ‌ای عاشقانه اغلب با شخصیت‌هایی چون شاهزادگان، جادوگران، موجودات جادویی یا انسان‌هایی متفاوت سروکار دارند که در دل ماجراجویی، کشف یا خطر، به عشقی اصیل و ناب خواهند رسید. از دیو و دلبر گرفته تا شهر اشباح، این آثار ما را با خود به دنیایی می‌برند که در آن عشق می‌تواند طلسمی را بشکند یا حتی مرزهای میان واقعیت و خیال را بی‌اعتبار کند. یکی از دلایل محبوبیت این ژانر، توانایی آن در بازنمایی عمیق‌ترین آرزوهای انسانی در فضایی دور از محدودیت‌های دنیای حقیقی است.

در این دنیا، عشق می‌تواند با جادو هم مسیر شود و شخصیت‌ها می‌توانند به معنای واقعی کلمه برای عشق بجنگند، تغییر کنند یا حتی از مرگ بازگردند. همچنین، فیلم ‌های این ژانر اغلب تصویری بصری خیره‌کننده، طراحی صحنه‌های باشکوه و موسیقی‌های بی نظیری دارند که تجربه‌ای سینمایی فراموش‌نشدنی می سازند.

Pic123ture2

ژانر افسانه ‌ای عاشقانه، برخلاف ظاهر رؤیایی‌اش، گاه به نقدهای اجتماعی، مفاهیم فلسفی یا اخلاقی نیز می‌پردازد. آثاری مثل قصر متحرک هاول یا ادوارد دست‌قیچی نه‌تنها قصه‌های عاشقانه‌ی جذابی دارند، بلکه به درون‌مایه‌هایی مثل هویت یا معنای واقعی انسان‌بودن هم می‌پردازند. در نهایت، این ژانر با ارائه‌ی ترکیبی از جادو و احساس، مخاطب را به جهانی می‌برد که در آن عشق، حتی در تاریک‌ترین و عجیب‌ترین شرایط، نور امید و معناست. همین قدرت تخیل و عمق احساس، فیلم‌ های افسانه ‌ای عاشقانه را به آثاری همیشگی در قلب تماشاگران تبدیل کرده است. در ادامه همراه رسانه ناین مووی باشید تا بهترین فیلم های افسانه ای عاشقانه را به شما معرفی کنیم.

The Princess Bride

  • IMDB: 8
  • ROTTEN: 96%
  • کارگردان: راب راینر
  • بازیگران: کری الویس، رابین رایت، مندی پتینکین، بیلی کریستال، کارول کین
  • سال ساخت: 1987
  • باکس آفیس: 30.9 میلیون دلار
  • کمپانی: 20th Century Studios
  • محصول کشور: آمریکا
  • مدت زمان: 98 دقیقه
  • ژانر: فانتزی، ماجراجویی، عاشقانه، کمدی

خلاصه داستان: فیلم عروس شاهزاده داستانی فانتزی و عاشقانه است که در قالب یک قصه‌گویی زیبا روایت می‌شود. ما با قهرمانی روبه‌رو هستیم که برای نجات عشقش وارد سفری پرماجرا، خطرناک و گاه کمدی می‌شود. در طول مسیر با شخصیت‌های رنگارنگ، دیالوگ‌های به‌یادماندنی و لحظاتی غافلگیرکننده روبه‌رو خواهیم شد. فیلم با ترکیب کمدی، ماجراجویی، احساسات و افسانه، لحنی منحصربه‌فرد دارد که هم کودک و هم بزرگسال را جذب می‌کند. روایت در قالب داستانی‌ست که پدربزرگی برای نوه‌اش تعریف می‌کند و همین ساختار، لایه‌ای نوستالژیک و احساسی به فیلم می‌بخشد. با وجود فضای تخیلی، مضامین انسانی و جهانی در دل آن جریان دارد. عروس شاهزاده اثری است که هم دلنشین است، هم هوشمندانه.

نقد و بررسی: فیلم عروس شاهزاده ساخته راب راینر، ترکیبی منحصربه‌فرد از ژانر افسانه ‌ای و عاشقانه است که با روایتی فانتزی، تماشاگر را در مرز بین قصه‌گویی کلاسیک و طنز مدرن نگه می‌دارد. این فیلم، در ظاهر داستان نجات پرنسس باترکاپ توسط قهرمانش، وستلی، را تعریف می‌کند، اما در عمق خود با ساختارهای تثبیت‌شده ژانر افسانه ‌ای بازی می‌کند و آن‌ها را همزمان بازسازی می‌کند.

ژانر افسانه ‌ای در این اثر با تمام عناصر آشنا مانند شوالیه، دزدان دریایی، شاهزاده‌ی شرور، جادوگر و غول مهربان، کاملاً نمایان است. اما فیلم با طنز و دیالوگ‌های جالبش، این کلیشه‌ها را دست می‌اندازد و از آن‌ها فاصله می‌گیرد، بدون آن‌که هسته فانتزی و جادویی داستان از بین برود. در واقع، عروس شاهزاده بیشتر از آن‌که یک افسانه باشد، درباره‌ی لذت بازگویی افسانه است.

در بُعد عاشقانه، رابطه‌ی وستلی و باترکاپ فراتر از یک عشق ساده در قصه‌های پریان است. این عشق، آزمون‌های زیادی را از سر می‌گذراند، از جدایی و مرگ گرفته تا نجات و ایثار، که آن را به نوعی تمثیل از عشق پایدار در برابر بی‌رحمی دنیای واقعی تبدیل می‌کند. فیلم نشان می‌دهد عشق نه فقط در لحظات شیرین، بلکه در سخت‌ترین شرایط معنا پیدا می‌کند.

جذابیت اصلی این فیلم که از بهترین فیلم های افسانه ای عاشقانه محسوب میشود، در آن است که تماشاگران را، چه کودک و چه بزرگسال، درگیر تجربه‌ای نوستالژیک می‌کند؛ گویی همزمان در حال شنیدن داستانی آشنا و کشف اتفاقی تازه هستند. شخصیت‌ها معمولی هستند اما با بازی‌های اغراق‌آمیز و دیالوگ‌های طنز، جان تازه‌ای به آن‌ها داده شده. شاهزاده‌ی شرور، دزدِ نجیب، شمشیرزن انتقام‌جو… همه با آگاهی از موقعیتشان در داستان، بدل به نمادهایی خودآگاه می‌شوند.

یکی از نکات قابل توجه، ساختار روایی فیلم است: پیرمردی که برای نوه‌اش کتاب می‌خواند. این روایت، نه تنها ما را به دوران کودکی و افسانه‌های شبانه می‌برد، بلکه با شکستن چهارمین دیوار، به ما یادآوری می‌کند که افسانه‌ها همیشه در دل شنونده زنده می‌مانند، نه فقط در صفحات کتاب. در مجموع، عروس شاهزاده فیلمی‌ست که به‌جای بازسازی صرف ژانرها، آن‌ها را در کنار هم می‌نشاند و با نگاهی کمدی و عاشقانه، دوباره تعریف می‌کند. این اثر، نمونه‌ای عالی از تلفیق روایت سنتی و نگاه مدرن به عشق و اسطوره است.


Twilight

  • IMDB: 5.3
  • ROTTEN: 48%
  • کارگردان: کاترین هاردویک
  • بازیگران: کریستن استوارت، رابرت پتینسون، تیلور لاتنر، اشلی گرین، آنا کندریک
  • سال ساخت: 2008
  • باکس آفیس: 4 میلیون دلار
  • کمپانی: Summit Entertainment
  • محصول کشور: آمریکا، انگلستان
  • مدت زمان: 121 دقیقه
  • ژانر: فانتزی، عاشقانه، هیجان انگیز، ماجراجویی، درام

خلاصه داستان: فیلم گرگ‌ومیش داستان دختری نوجوان به نام بلا را دنبال می‌کند که به شهری کوچک نقل‌مکان می‌کند. او در مدرسه با پسری مرموز و ساکت به نام ادوارد آشنا می‌شود که رفتاری عجیب و غریب دارد. به‌تدریج بین این دو رابطه‌ای خاص شکل می‌گیرد، اما واقعیت‌هایی در پس ظاهر آرام ادوارد پنهان است. بلا وارد دنیایی می‌شود که پر از رمز و راز است. عشق آن‌ها ساده نیست و باید با موانع زیادی روبه‌رو شود. فیلم فضایی رازآلود، احساسی و گاه تیره‌وتار دارد. گرگ‌ومیش ترکیبی از عاشقانه نوجوانانه و فانتزی ماورایی است.

نقد و بررسی: فیلم گرگ‌ومیش به کارگردانی کاترین هاردویک، نمونه‌ای مدرن از تلفیق ژانر عاشقانه و افسانه ‌ای است که با محوریت رابطه‌ی انسان و خون‌آشام، کلیشه‌های عاشقانه را در بستری فراطبیعی بازآفرینی می‌کند. داستان عشق میان بلا، دختری منزوی، و ادوارد، خون‌آشامی با روح انسانی، فراتر از یک عشق نوجوانانه پیش می‌رود و وارد قلمرو افسانه می‌شود.

عنصر افسانه ‌ای فیلم در بازتعریف موجودات فراطبیعی جلوه‌گر است؛ خون‌آشام‌ها در گرگ‌ومیش نه موجوداتی ترسناک بلکه زیبا، درخشان و اخلاق‌مدار تصویر شده‌اند. این تغییر چهره از هیولا به معشوق، فیلم را از قواعد سنتی ژانر ترسناک جدا کرده و آن را به قلمرو افسانه‌های عاشقانه نزدیک‌ می‌کند، جایی که موجودات غیرممکن، حامل عواطف انسانی هستند.

در بُعد عاشقانه، رابطه‌ی بلا و ادوارد، آمیخته‌ای از خطر و فداکاری‌ست. این عشق، نه تنها بر تفاوت‌های بنیادین میان انسان و خون‌آشام غلبه می‌کند، بلکه گویی نماینده‌ی عشقی ممنوع و فراموش‌نشدنی در دل اسطوره‌هاست؛ عشقی که هم‌زمان هم وسوسه‌برانگیز است و هم ویران کننده.

نقطه قوت گرگ‌ومیش در خلق جهانی‌ست که بین فانتزی و واقعیت معلق می‌ماند؛ شهری بارانی و خاکستری با جنگل‌های مه‌آلود، صحنه‌ای می‌سازد که گویی از دل قصه‌های گوتیک بیرون آمده است. این بستر، به عشق میان دو کاراکتر، حالتی رازآلود و جذاب می‌بخشد.

فیلم، برخلاف بسیاری از آثار ژانر فانتزی که بر نبرد و هیجان تمرکز دارند، لحنی آرام و احساس‌محور دارد. در نتیجه، افسانه در خدمت عاطفه قرار گرفته است؛ نه برای ایجاد ترس، بلکه برای برجسته کردن شکنندگی، وسواس و عشق. گرگ‌ومیش با تمام نقدهایی که به آن وارد است، یک بازتاب صادقانه از میل انسان به تجربه عشقی فراتر از مرزهای طبیعی‌ست. در این فیلم، افسانه نه از جنس شمشیر و جادو، بلکه از جنس قلب تپنده و نگاه یک معشوق ساخته شده است.

 


Your Name

  • IMDB: 8.4
  • ROTTEN: 98%
  • کارگردان: ماکوتو شینکای
  • صداپیشگان: ریونوسوکه کامیکی، مونه کامیشیرایشی، ریو ناریتا، آئویی یوکی
  • سال ساخت: 2016
  • باکس آفیس: 405.3 میلیون دلار
  • کمپانی: Toho
  • محصول کشور: ژاپن
  • مدت زمان: 107 دقیقه
  • ژانر: انیمیشن، فانتزی، عاشقانه، ماجراجویی

خلاصه داستان: فیلم انیمیشنی نام تو روایت دو نوجوان از دو دنیای متفاوت است که به‌طرزی عجیب و اسرارآمیز با یکدیگر پیوند می‌خورند. آن‌ها بدون اینکه یکدیگر را بشناسند، ناگهان خود را در زندگی هم می‌یابند. این تجربه عجیب کم‌کم میانشان احساسی عمیق و شدید ایجاد می‌کند. اما چیزی فراتر از یک پیوند عاطفی در جریان است. زمان، مکان و سرنوشت نقش پررنگی در روایت دارند. فیلم با فضایی شاعرانه، تصویری خیره‌کننده و موسیقی تاثیرگذار، بیننده را درگیر جهانی عاشقانه و رازآلود می‌کند. نام تو ترکیبی از عشق، فانتزی و هویت است که تا پایان ذهن مخاطب را با خود همراه می‌برد.

نقد و بررسی: فیلم نام تو به کارگردانی ماکوتو شینکای، از بهترین فیلم های انیمیشنی افسانه ای عاشقانه است که با بهره‌گیری از عناصر بومی و تخیل، داستانی لطیف و در عین حال عمیق خلق می‌کند. ماجرای جابه‌جایی بدن میان دو نوجوان، میتسوها و تاکی، در ابتدا حالتی فانتزی و حتی کمیک دارد، اما به‌تدریج به قصه‌ای کیهانی و عاشقانه تبدیل می‌شود.

افسانه در نام تو در لایه‌های فرهنگی و اسطوره‌ای ژاپن ریشه دارد؛ از خطوط زمانی متقاطع و جابه‌جایی روح، تا اعتقاد به “موسوبی” یا همان رشته‌های سرنوشت که انسان‌ها را به‌هم پیوند می‌دهد. این مفاهیم، فیلم را از سطح یک درام نوجوانانه فراتر می‌برد و آن را به بازتابی از اسطوره‌های کهن ژاپن تبدیل می‌کند.

در قلب این اثر اما، عشقی جادویی می‌تپد؛ عشقی که بدون دیدار، بدون شناخت کامل و حتی بدون هم‌زمانی، شکل می‌گیرد. رابطه‌ی تاکی و میتسوها، با وجود تمام مرزهای مکانی و زمانی، به شکلی معجزه‌آسا شکل می‌گیرد و این همان‌جایی‌ست که ژانر عاشقانه با افسانه درهم می‌آمیزد.

فیلم از زمان به‌عنوان عنصر روایی و عاطفی استفاده می‌کند؛ عشق در نام تو نه تنها در برابر فاصله‌ی جغرافیایی، بلکه در برابر فراموشی، مرگ و زمان ایستادگی می‌کند. این عنصر، حالتی اسطوره‌ای به داستان می‌دهد، گویی عشق این دو نفر بخشی از نظمی بزرگ‌تر است.

شینکای با استفاده از تصاویر خیره‌کننده، موسیقی احساسی و روایتی دوخطی، جهانی می سازد که هم درونی‌ست و هم کیهانی. فیلم، به‌شکل استعاری، از جستجوی معنای عشق، هویت و پیوند انسان‌ها با طبیعت و یکدیگر سخن می‌گوید.

در نهایت، نام تو نه صرفاً یک داستان عاشقانه‌ی نوجوانانه، بلکه قصیده‌ای مدرن درباره‌ی دلتنگی، سرنوشت و امکان پیوند در دل بی‌نظمی جهان است. در آن، عشق نه فقط یک احساس، بلکه یک نیروی کیهانی و افسانه ‌ای‌ است.


Doctor Strange in the Multiverse of Madness

  • IMDB: 6.9
  • ROTTEN: 74%
  • کارگردان: سم ریمی
  • بازیگران: بندیکت کامبربچ، الیزابت اولسن، ریچل مک آدامز، بندیکت وانگ
  • سال ساخت: 2022
  • باکس آفیس: 955.8 میلیون دلار
  • کمپانی: Walt Disney
  • محصول کشور: آمریکا
  • مدت زمان: 126 دقیقه
  • ژانر: فانتزی، اکشن، ماجراجویی، هیجان انگیز، عاشقانه

خلاصه داستان: فیلم دکتر استرنج در مولتی ورس دیوانگی ماجراجویی تازه‌ای از دکتر استرنج را در دل جهان‌های موازی به تصویر می‌کشد. او این‌بار با خطراتی فراتر از تصور روبه‌رو می‌شود که مرز میان واقعیت و خیال را از بین می‌برند. همراه با متحدان قدیمی و چهره‌هایی جدید، باید برای حفظ تعادل چندجهانی تلاش کند. اتفاقات پیچیده و غیرمنتظره، او را وادار به تصمیم‌گیری‌های سخت می‌کند. فیلم فضایی تاریک‌تر و هیجان‌انگیزتر از قسمت‌های قبلی دارد. با تلفیق اکشن، ترس و خیال‌پردازی، تجربه‌ای متفاوت از دنیای مارول ارائه می‌دهد. دکتر استرنج در مولتی ورس دیوانگی سفری در میان نسخه‌های گوناگون واقعیت است.

نقد و بررسی: فیلم دکتر استرنج در مولتی ورس دیوانگی به کارگردانی سم ریمی، ورودی تاریک‌تر و هراس‌انگیزتر به دنیای مارول است که ژانر افسانه ‌ای را با مفاهیم چندجهانی و جادو گسترش می‌دهد. در این فیلم، افسانه نه به شکل شمشیر و جادوگرهای کلاسیک، بلکه در قالب پیچیدگی‌های زمان، فضا و قدرت‌های ماورایی نمایش داده می‌شود.

افسانه در این اثر با جلوه‌هایی از کابوس، جادوهای باستانی و نسخه‌های متنوع شخصیت‌ها در جهان‌های موازی شکل می‌گیرد. مفاهیمی مثل “کتاب ویشانتی”، “دارک‌هولد”، و موجوداتی شیطانی مانند شاماگوراث، المان‌هایی افسانه ‌ای‌ اند که به جای اسطوره‌های باستان، از دل دنیای مدرن و ذهنی کابوس‌وار روایت می شوند.

در دل این جهان‌های موازی، لایه‌ای از عشق نیز جاری است؛ عشقی ناکام و پرحسرت میان دکتر استرنج و کریستین پالمر. این عشق که در جهان اصلی شکست خورده، در نسخه‌های دیگر هستی تکرار می‌شود و در هر بار، نوعی فاصله، فقدان یا فداکاری همراه آن است. این موضوع، عشق را به تجربه‌ای تقدیری و حتی غم بار تبدیل می‌کند.

عشق در این فیلم، برخلاف روایت‌های سنتی مارول، فراتر از عنصر عاطفی ساده عمل می‌کند؛ به پرسشی درباره “اگرها” و “چه می‌شد اگرها” تبدیل می‌شود. آیا حتی با دستکاری زمان و واقعیت، می‌توان کسی را که دوست داری نگه داشت؟ پاسخ فیلم با لحنی تلخ، منفی‌ست.

نقش واندا نیز، که از مادر بودن به جادوگر سرخ تبدیل می‌شود، پیوندی غم‌انگیز میان عشق مادرانه و قدرت ویرانگر را نشان می‌دهد. او در طلب فرزندانش، مرزهای واقعیت را در می‌نوردد، اما به تدریج در اسطوره‌ای تاریک از نابودی و فداکاری غرق می شود.

در مجموع، فیلم نه فقط درباره نبردهای جادویی، بلکه درباره افسانه‌ی فقدان، انتخاب و عشق‌هایی‌ست که حتی در جهان‌های بی‌شمار نیز، کامل نمی‌شوند. دکتر استرنج در مولتی ورس دیوانگی قصه‌ای مدرن از عشق‌های ناتمام، جادوهای ممنوع و انسان‌هایی‌ست که در دل بی‌نهایت، هنوز به دنبال قلبی آشنا هستند.


Beauty and the Beast

  • IMDB: 7.1
  • ROTTEN: 71%
  • کارگردان: بیل کاندن
  • بازیگران: اما واتسون، لوک ایوانز، دن استیونز، اما تامپسون، استنلی توچی، ایان مک‌کلن
  • سال ساخت: 2017
  • باکس آفیس: 1.266 میلیارد دلار
  • کمپانی: Walt Disney Studios
  • محصول کشور: آمریکا
  • مدت زمان: 129 دقیقه
  • ژانر: فانتزی، عاشقانه، ماجراجویی، درام

خلاصه داستان: فیلم دیو و دلبر داستان دختری باهوش و کنجکاو به نام بل است که در یک روستای کوچک با پدرش زندگی می‌کند. او بر اثر اتفاقی عجیب و ناگهانی وارد قلعه‌ای مرموز می‌شود که صاحب آن موجودی ترسناک و عجیب است. با گذر زمان، بل متوجه می‌شود که ظاهر همیشه نشان‌دهنده باطن نیست. در دل این قلعه، رازها و جادویی نهفته است که زندگی همه را تغییر داده است. رابطه میان بل و ساکنان قلعه به‌تدریج رنگی تازه می‌گیرد. فیلم درباره عشق، فداکاری و شکستن طلسم‌های ظاهری و باطنی است. دیو و دلبر ترکیبی از فانتزی، موسیقی و احساس است که هم کودک و هم بزرگسال را جذب خود می‌کند.

نقد و بررسی: فیلم دیو و دلبر در نسخه‌ی لایو-اکشن سال ۲۰۱۷ به کارگردانی بیل کاندن، بازآفرینی بصری و روایی قصه‌ای قدیمی است که هم‌زمان ریشه در ژانر افسانه دارد و ستون اصلی‌اش، عشق تحول‌یافته و تدریجی‌ست و از بهترین فیلم های افسانه ای عاشقانه به شمار میرود. داستان دختری باهوش و کنجکاو به نام بل، که با هیولایی طلسم‌شده آشنا می‌شود، بستری آشنا اما همچنان موثر برای پرداختن به مفاهیم عشق، ظاهر و باطن فراهم می‌کند.

در سطح افسانه ‌ای، فیلم با عناصر کلاسیک مثل قلعه‌ی طلسم‌شده، اشیای جادویی سخنگو، وردهای باستانی و مجازاتی اسطوره‌ای، کاملاً در ساختار روایات پریان قرار می‌گیرد. طلسم شاهزاده، تنها با عشق واقعی شکسته می‌شود؛ موتیفی که در ادبیات افسانه ‌ای بارها تکرار شده و در اینجا نیز، مسیر روایت را می سازد.

اما چیزی که این افسانه را برجسته‌تر می‌کند، عشق غیرمنتظره و تدریجی بل و هیولاست. برخلاف عشق‌های سریع و رویاییِ رایج، این رابطه با ترس، نفرت، کشمکش و شناخت متقابل آغاز شده  و کم کم به پیوندی انسانی و عمیق تبدیل می شود. این مسیر تکامل، هم عشق را ملموس‌تر می‌سازد و هم افسانه را از سطح کودکانه فراتر می‌برد.

در تحلیل عاشقانه، فیلم نشان می‌دهد که عشق حقیقی نه بر پایه‌ی ظاهر، بلکه بر مبنای درک و احترام شکل می‌گیرد. بل، هیولا را نه به‌خاطر چهره یا قدرتش، بلکه به‌دلیل قلب و تغییرش می‌پذیرد. در مقابل، هیولا نیز از موجودی خشمگین و منزوی، به شخصیتی مهربان و فداکار تبدیل می‌شود.

دکوراسیون جذاب، موسیقی مسحورکننده و فضاسازی جادویی، پیوندی بین افسانه و احساس می‌سازند که فیلم را به تجربه‌ای عاطفی بدل می‌کند. دیو و دلبر به ما یادآوری می‌کند که افسانه‌ها، در عین کهن‌بودن، هنوز قدرت دارند تا ارزش‌هایی مانند عشق، دگرگونی و امید را زنده نگه دارند.

 


Cinderella

  • IMDB: 6.9
  • ROTTEN: 84%
  • کارگردان: کنت برانا
  • بازیگران: لیلی جیمز، ریچارد مدن، کیت بلانشت، هلنا بونهام کارتر، استلان اسکاشگورد
  • سال ساخت: 2015
  • باکس آفیس: 542.4 میلیون دلار
  • کمپانی: Walt Disney
  • محصول کشور: انگلستان، آمریکا
  • مدت زمان: 106 دقیقه
  • ژانر: فانتزی، عاشقانه، درام، ماجراجویی

خلاصه داستان: فیلم سیندرلا داستان دختری مهربان و صبور است که پس از مرگ والدینش تحت ظلم نامادری و خواهرخوانده‌هایش زندگی می‌کند. با وجود سختی‌ها، امیدش را از دست نمی‌دهد و دل پاکش را حفظ می‌کند. یک دعوتنامه سلطنتی زندگی‌اش را تغییر می دهد و فرصتی به او داده می شود تا رویاهایش را لمس کند. با کمک جادویی، در یک شب فراموش‌نشدنی در جشن قصر حاضر می‌شود. اما زمان محدود است و سرنوشت بازی‌های خودش را دارد. فیلم درباره ایمان به خود، ناامید نشدن و قدرت مهربانی است. سیندرلا داستانی کلاسیک با پیام‌هایی الهام‌بخش است.

نقد و بررسی: فیلم سیندرلا به کارگردانی کنت برانا بازخوانی‌ای وفادار اما بصری‌ از افسانه‌ی کلاسیک سیندرلاست که به‌شکلی نو، ترکیب ژانر افسانه ‌ای و عاشقانه را روایت می کند. داستان دختر مهربانی که با وجود ظلم و سختی، سرانجام با یک شاهزاده‌ ازدواج می‌کند.

 

ژانر افسانه در این فیلم با همه‌ی عناصر آشنایش نمایان است: نامادری شرور، پری مهربان، جادویی موقتی و دگرگونی شخصیت از خدمتکار به شاهزاده‌خانم. این عناصر نه تنها قصه را در چهارچوب یک افسانه‌ی کلاسیک نگه می‌دارند، بلکه با جلوه‌های بصری و طراحی صحنه درخشان، آن را برای مخاطب امروزی قابل درک می‌کند.

اما آن‌چه فیلم را از کلیشه دور می‌کند، پرداخت ظریف رابطه‌ی عاشقانه‌ی سیندرلا و شاهزاده است. برخلاف نسخه‌های قبلی که عشق در نگاه اول و صرفاً بر پایه‌ی زیبایی شکل می‌گرفت، این‌جا رابطه‌ای انسانی‌تر شکل می‌گیرد: مبتنی بر گفت‌وگو، کنجکاوی و احترام متقابل.

عشق در سیندرلا نه صرفاً یک پاداش، بلکه نتیجه‌ی شخصیت خوش قلب و استوار قهرمان داستان است. این عشق نمایانگر آرمان‌گرایی افسانه ‌ای‌ست، اما همزمان با لحنی انسانی و قابل لمس روایت می‌شود. این تلفیق باعث می‌شود که مخاطب، در کنار رویاپردازی، حس همذات‌پنداری نیز تجربه کند.

فیلم تأکید ویژه‌ای بر فضیلت‌هایی چون مهربانی، صبوری و بخشش دارد؛ ویژگی‌هایی که در دل ژانر افسانه‌ ریشه دارند و به عشق داستان معنا می‌بخشند. شاهزاده، برخلاف تصویر رایج و نجات‌بخش، در این‌جا یک شریک برابر است، نه صرفاً قهرمانی که نجات می‌دهد. در مجموع، سیندرلا یک فیلم افسانه‌ی مدرن با ریشه‌های کلاسیک است؛ قصه‌ای درباره‌ی ایمان به خوبی، قدرت درونی و عشقی که در دل رنج و سختی ایجاد می شود. این فیلم نشان می‌دهد که ژانر افسانه و عاشقانه، حتی با وجود تکرار، هنوز توانایی زنده‌کردن امید را دارند.


Midnight in Paris

  • IMDB: 7.6
  • ROTTEN: 93%
  • کارگردان: وودی الن
  • بازیگران: اوون ویلسون، ماریون کوتیار، ریچل مک آدامز، آدرین برودی
  • سال ساخت: 2011
  • باکس آفیس: 151.7 میلیون دلار
  • کمپانی: Sony Pictures Classics
  • محصول کشور: فرانسه، اسپانیا، آمریکا
  • مدت زمان: 94 دقیقه
  • ژانر: عاشقانه، درام، فانتزی، کمدی

خلاصه داستان: فیلم نیمه‌شب در پاریس درباره نویسنده‌ای است که همراه نامزدش به پاریس سفر کرده و دلباخته‌ی فضای رمانتیک و هنری شهر می‌شود. او شب‌ها به‌طور غیرمنتظره وارد دنیایی جادویی می‌شود که در آن مرز زمان از بین رفته است. این اتفاق، دیدگاهش نسبت به زندگی، عشق و هنر را دگرگون می‌کند. در این سفر شبانه، با چهره‌های شاخصی از تاریخ و فرهنگ روبه‌رو می‌شود. فیلم به شیوه‌ای شاعرانه به نوستالژی و میل به گذشته می‌پردازد. درون‌مایه‌اش تأملی‌ست بر رضایت از اکنون و ارزش لحظه‌ی حال. نیمه‌شب در پاریس که از بهترین فیلم های افسانه ای عاشقانه به شمار میرود، ترکیبی از خیال، طنز و اتفاقاتی فلسفی در دل شهری جاودانه و زیبا است.

نقد و بررسی: فیلم نیمه‌شب در پاریس به کارگردانی وودی آلن، روایتی شاعرانه و خیال‌انگیز است که در دل آن، ژانر افسانه با نوستالژی و ژانر عاشقانه با بحران هویت عاطفی گره خورده است. داستان درباره‌ی گیل، نویسنده‌ای آمریکایی‌ست که در سفر به پاریس، شب‌ها به شکل جادویی به دهه‌ی ۱۹۲۰ منتقل می‌شود؛ دورانی که آن را دوران طلایی ادبیات و هنر می‌داند.

عنصر افسانه ‌ای فیلم، در همین پرش زمانی نهفته است؛ بدون هیچ توضیح منطقی، قهرمان داستان وارد گذشته می‌شود. این گذر خیال‌پردازانه، برخلاف فانتزی‌های کلاسیک، در خدمت بازتاب روان انسان مدرن است؛ انسانی سرگشته‌ که در جست‌وجوی معنا، به گذشته‌ای آرمانی پناه می‌برد.

در لایه عاشقانه، فیلم رابطه‌ی گیل با نامزدش و در مقابل، علاقه‌ی تدریجی‌اش به آدریانا (زنی از دهه ۱۹۲۰) را می‌کاود. این مثلث عشقی، فراتر از انتخاب بین دو زن، انتخابی‌ست میان دو شیوه‌ی زندگی کردن: ماندن در واقعیت یا پناه بردن به خیالات و گذشته.

عشق میان گیل و آدریانا، عشقی است که در دل زمان گم شده؛ رابطه‌ای که ممکن نیست ادامه یابد، چون متعلق به دو دنیای متفاوت هستند. این عشق افسانه ‌ای و ناتمام، استعاره‌ای از حسرت انسان مدرن به زمان ازدست‌رفته است.

فیلم نشان می‌دهد که نوستالژی، همچون عشق، گاه گمراه‌کننده است. در نهایت، گیل درمی‌یابد که فرار از اکنون، راه نجات او نیست؛ بلکه باید زیبایی را در همین لحظه‌ی حاضر و زمان حال یافت. این نتیجه‌گیری، با لحنی لطیف و انسانی، فیلم را از یک خیال‌پردازی صرف جدا می‌کند. نیمه‌شب در پاریس با طنزی ظریف، موسیقی شنیدنی و تصاویری خیال‌انگیز از پاریس شبانه، تبدیل به قصه‌ای افسانه ‌ای برای دل‌های عاشق، گم‌شده و در جست‌وجوی معنا می‌شود. عشق، زمان و خیال، در این فیلم همچون سه رشته در هم گره خورده‌اند.


Enchanted

  • IMDB: 7.1
  • ROTTEN: 93%
  • کارگردان: کوین لیما
  • بازیگران: ایمی آدامز، پاتریک دمپسی، جیمز مارسدن، سوزان ساراندون
  • سال ساخت: 2007
  • باکس آفیس: 340.5 میلیون دلار
  • کمپانی: Walt Disney
  • محصول کشور: آمریکا، نیوزلند
  • مدت زمان: 107 دقیقه
  • ژانر: فانتزی، عاشقانه، کمدی

خلاصه داستان: فیلم افسون شده درباره شاهزاده‌دختری خیالباف از دنیای انیمیشنی است که ناگهان به دنیای واقعی، یعنی نیویورک امروزی پرتاب می‌شود. او که به زندگی افسانه ‌ای و پایان خوش عادت دارد، با واقعیت‌های متفاوت و پیچیده‌ی دنیای مدرن آشنا می‌شود. در تلاش برای بازگشت به دنیای خودش، با آدم‌هایی رو به رو می‌شود که دیدگاهش را تغییر می‌دهند. فیلم با ترکیب هوشمندانه‌ی انیمیشن و لایو اکشن، مرز بین خیال و واقعیت را به چالش می‌کشد. فضای آن پر از طنز، احساس و لحظات شیرین است. داستان، کلیشه‌های افسانه ‌ای را دست می‌اندازد و هم‌زمان به آن‌ها ادای دِین می‌کند. افسون کردن روایتی شاد و خلاقانه از برخورد دنیای قصه‌ها با دنیای واقعی است.

نقد و بررسی: فیلم افسون شده به کارگردانی کوین لیما، تلفیقی هوشمندانه و طنزآمیز از ژانر افسانه ‌ای و عاشقانه است که با عبور شخصیت‌های کارتونی از دنیای انیمیشن به دنیای واقعی، مرز خیال و واقعیت را به شکلی خلاقانه درمی‌نوردد. داستان، با دختری به‌نام ژیزل آغاز می‌شود که از دنیای افسانه ‌ای آندالاسیا به نیویورک مدرن پرتاب می‌شود؛ جایی که قوانین عشق و زندگی کاملاً متفاوت هستند.

از منظر ژانر افسانه، فیلم با تمام مؤلفه‌های کلاسیک آغاز می‌شود: شاهزاده‌ جذاب، جادوگر بدجنس، حیوانات سخنگو و عشق در نگاه اول. اما وقتی این عناصر وارد جهان واقعی می‌شوند، تضاد شکل می‌گیرد. فیلم نه تنها به افسانه‌ها ادای احترام می‌کند، بلکه آن‌ها را بازخوانی و گاهی حتی نقد می‌کند.

در بُعد عاشقانه، فیلم رشد شخصیت ژیزل را نشان می‌دهد؛ او از دختری رؤیاباف که عشق را در اولین لبخند  و اولین نگاه می‌بیند، به زنی تبدیل می‌شود که عشق را در شناخت، همدلی و تجربه می‌یابد. رابطه‌اش با رابرت، وکیل منطقی و واقع‌گرا، نماد برخورد خیال و واقعیت است که در نهایت به تعادلی زیبا و دیدنی می‌رسد.

افسون شده با هوشمندی، نشان می‌دهد که عشق واقعی فراتر از آوازهای عاشقانه و لباس‌های پف‌دار است. عشق در دنیای واقعی، با مسئولیت و شناخت همراه است، نه صرفاً جادویی ناگهانی. این پیام، فیلم را از بازآفرینی‌های صرف افسانه ‌ای متمایز می‌کند.

در کنار این‌ها، فیلم همچنان حس فانتزی و جادو را حفظ می‌کند و در پایان، نه تنها افسانه را تخریب نمی‌کند، بلکه آن را بالغانه‌تر و انسانی‌تر به تصویر می‌کشد. ژیزل همچنان رؤیایی است، اما با چشمانی بازتر به زندگی نگاه می کند.

در مجموع، افسون شده اثری‌ست که با نگاهی انتقادی و عاشقانه به افسانه‌ها، هم سرگرم‌کننده است، هم تأمل‌برانگیز؛ قصه‌ای برای کودک درون بزرگسالان، که به آن‌ها یادآوری می‌کند می‌توان هم رؤیاپردازی کرد و هم واقع‌گرا بود، هم عاشق بود و هم بالغ.


Howl’s Moving Castle

  • IMDB: 8.2
  • ROTTEN: 88%
  • کارگردان: هایائو میازاکی
  • صداپیشگان: چیکو بایشو، تاکویا کیمورا، آکیهیرو میوا
  • سال ساخت: 2004
  • باکس آفیس: 236 میلیون دلار
  • کمپانی: Toho
  • محصول کشور: ژاپن، آمریکا
  • مدت زمان: 119 دقیقه
  • ژانر: انیمیشن، فانتزی، خانوادگی، عاشقانه، درام، ماجراجویی

خلاصه داستان: فیلم قلعۀ متحرک هاول درباره دختر جوانی به نام سوفی است که زندگی ساده‌ای دارد تا اینکه طلسمی جادویی او را تغییر می دهد. او برای شکستن این طلسم، به قلعه‌ی متحرک و اسرارآمیز یک جادوگر قدرتمند به نام هاول پناه می‌برد. در دل این قلعه عجیب، با شخصیت‌هایی غیرمنتظره و جهانی جادویی روبه‌رو می‌شود. سفر سوفی نه‌تنها به دنیای جادو و رویا، بلکه به درون خودش نیز است. فیلم با مضامینی چون عشق، هویت، جنگ و آزادی، روایتی عمیق در قالب فانتزی رویایی ارائه می‌دهد. انیمیشن آن پر از جزئیات بصری خیره‌کننده و حال‌وهوایی خیال‌انگیز است. قلعۀ متحرک هاول تجربه‌ای شاعرانه، جادویی و تأثیرگذار از دنیای میازاکی است.

نقد و بررسی: فیلم قلعۀ متحرک هاول (ساخته‌ی هایائو میازاکی) یک افسانه‌ی ژاپنی-اروپایی شگفت‌انگیز است که با تصاویر جذاب و خیال انگیز، مضامین پیچیده و عشق آرام و تدریجی‌اش، مرزهای ژانرهای کلاسیک را جابه‌جا می‌کند. داستان دختر جوانی به نام “سوفی” است که توسط جادوگری به زنی پیر تبدیل می‌شود و در مسیر یافتن راهی برای شکستن طلسم، با جادوگری مرموز به نام “هاول” آشنا می‌شود.

فیلم درون ژانر افسانه ‌ای ریشه دارد: جادو، طلسم، قلعه‌ی متحرک، جادوگرها، جنگ و عناصر غیرواقعی همگی فضای روایی را افسانه ‌ای و پر از استعاره می‌کنند. قلعه‌ی متحرک هاول با طراحی نامتعارف و عجیبش نمادی از ذهن آشفته‌ شخصیت‌هاست.

اما در دل این فضای جادویی، داستان عاشقانه‌ای انسانی می‌روید. رابطه‌ی سوفی و هاول در ابتدا سرد است، اما با گذشت زمان و شناخت متقابل، به عشقی صبورانه، التیام‌بخش و صادقانه تبدیل می‌شود. این عشق از جنس ایثار، درک و پذیرش زخم‌ها و نقص‌های یکدیگر است.

سوفی، با اینکه پیر شده، به فعال‌ترین و دلیرترین نسخه‌ی خود تبدیل می شود؛ عشق باعث رشدش می‌شود، نه نجاتش. در مقابل، هاول که ابتدا ترسو و خودمحور است، به واسطه‌ی علاقه‌اش به سوفی، شجاعت و مسئولیت‌پذیری را می‌آموزد. این پویایی عاشقانه، روایت را از عشق‌های کلیشه‌ای افسانه ‌ای جدا می‌کند. فیلم همچنین رابطه‌ای معنادار میان نابودی و عشق برقرار می‌کند؛ گویی تنها جادو و عشق می‌توانند در برابر جهان بی‌رحم، سپری بسازند. ژانر افسانه در این‌جا، نه صرفاً برای قصه‌گویی، بلکه برای بازتابی استعاری از واقعیت‌های انسانی‌ست. در نهایت، قصه‌ای افسانه ‌ای‌ست، اما با چنان پیچیدگی عاطفی و روان‌شناختی‌ روایت می‌شود که بیش از آن‌که کودکانه باشد، داستانی شاعرانه درباره‌ عشق، گذر زمان و معنای قدرت درون انسان‌هاست.


Beautiful Creatures

  • IMDB: 6.1
  • ROTTEN: 48%
  • کارگردان: ریچارد لاگراونیس
  • بازیگران: آلیس انگلرت، آلدن ارنرایک، وایولا دیویس، جرمی آیرونز، اما تامپسون
  • سال ساخت: 2013
  • باکس آفیس: 60.1 میلیون دلار
  • کمپانی: Warner Bros
  • محصول کشور: آمریکا
  • مدت زمان: 124 دقیقه
  • ژانر: فانتزی، عاشقانه، درام

خلاصه داستان: فیلم مخلوقات زیبا داستان نوجوانی به نام ایتن را روایت می‌کند که در شهری کوچک و خسته‌کننده زندگی می‌کند و آرزوی فرار از آن‌جا را در سر دارد. ورود دختری مرموز به نام لنا به مدرسه و زندگی‌اش، همه چیز را عوض می‌کند. لینا قدرت‌هایی ماورایی دارد و گذشته‌ای رازآلود و پنهان که به‌زودی بر سرنوشت هر دو سایه می‌اندازد. رابطه آن‌ها در میان اسرار خانوادگی، پیشگویی‌های تاریک و نبردی میان خیر و شر ساخته می شود. فیلم فضای فانتزی، رازآلود و عاشقانه دارد و به بلوغ، انتخاب و سرنوشت می‌پردازد. داستان در دل شهری سنتی جریان دارد که در برابر تفاوت مقاومت می‌کند. مخلوقات زیبا ترکیبی از جادو، عشق و مبارزه برای رسیدن به واقعیت است.

نقد و بررسی: فیلم مخلوقات زیبا به کارگردانی ریچارد لاگراوانس، داستانی فانتزی و عاشقانه است که در دنیای جادویی و مملو از رمز و رازهای پنهان می‌گذرد. این فیلم با پیوند دادن عناصر افسانه ‌ای و عاشقانه، داستان عشق میان ایتن و لینا را روایت می‌کند که در دنیای پر از جادو و تاریکی‌های خانوادگی در جریان است.

در این فیلم، ژانر افسانه با جادو، نفرین‌ها و موجودات فراطبیعی به زندگی وارد می‌شود. جنگ میان قدرت‌های خیر و شر در قالب جادوگران خانواده‌های خاص، نمادهای کلاسیک افسانه‌ها را در بر دارد. اما برخلاف روایت‌های افسانه ‌ای قدیمی که بیشتر حول جادوگران مرد می‌چرخید، در این‌جا نقش زنان جادوگر و قدرت‌های پیچیده‌شان بیشتر برجسته است.

در لایه عاشقانه، فیلم به رابطه‌ای میان ایتن و لینا می پردازد که در آن، عشق نه تنها عامل دگرگونی شخصیت‌ها، بلکه دلیلی برای مبارزه با سرنوشت‌های غم بار و تراژیک است. عشق آن‌ها با تمام پیچیدگی‌ها و خطراتش، نمادی از مقاومت در برابر پیش‌داوری‌ها و محدودیت‌های دنیای اطرافشان است.

عشق در مخلوقات زیبا همانند بسیاری از داستان‌های افسانه ‌ای، از دنیای واقعی به دنیای ماورایی منتقل می‌شود، جایی که جادو می‌تواند سرنوشت‌ها انسان ها را تغییر دهد. با این حال، برخلاف بسیاری از داستان‌های مشابه، این عشق با چالش‌های اخلاقی و انتخاب‌هایی پیچیده همراه است که آن را از کلیشه‌ها جدا کرده است.

فیلم به طور ظریف، این ایده را کاوش می‌کند که عشق واقعی، قدرت تغییر جهان را دارد، اما باید از دل دردها و فداکاری‌های شخصی عبور کند. رابطه ایتن و لینا به تلاشی برای یافتن تعادل میان قدرت‌های افسانه ‌ای و احساسات انسانی بدل می‌شود.

در نهایت، مخلوقات زیبا به مخاطب یادآوری می‌کند که جادو و عشق، هرچقدر هم که در دنیای واقعی ناپایدار و غیرممکن به نظر برسند، در دنیای افسانه‌ها به عنوان قدرت‌هایی تغییر‌دهنده و رهایی‌بخش نمایان می‌شوند.

 


Edward Scissorhands

  • IMDB: 7.9
  • ROTTEN: 90
  • کارگردان: تیم برتون
  • بازیگران: جانی دپ، وینونا رایدر، دایان ویست
  • سال ساخت: 1990
  • باکس آفیس: 86 میلیون دلار
  • کمپانی: 20th Century Fox
  • محصول کشور: آمریکا
  • مدت زمان: 105 دقیقه
  • ژانر: فانتزی، درام، عاشقانه،

خلاصه داستان: فیلم ادوارد دست‌قیچی درباره موجودی عجیب، متفاوت و خجالتی به نام ادوارد است که به جای دست، قیچی‌هایی فلزی دارد. او در یک قلعه دورافتاده زندگی می‌کند تا اینکه زنی مهربان او را به خانه‌اش در حومه شهر می‌برد. حضور ادوارد در میان مردم ابتدا کنجکاوی و تحسین برمی‌انگیزد، اما به‌تدریج نگاه‌ها متفاوت می شود. فیلم داستانی شاعرانه درباره تفاوت، پذیرش و تنهایی است. ادوارد با دلی پاک، تلاش می‌کند در دنیایی معمولی جا بگیرد، اما همیشه غریبه می‌ماند. فضای فیلم تلفیقی از فانتزی، عشق و نقد اجتماعی‌ست. ادوارد دست‌قیچی اثری منحصربه‌فرد و احساسی از تیم برتون است که در دل قصه‌ای ساده، مفاهیم عمیقی را پنهان کرده است.

نقد و بررسی: فیلم ادوارد دست‌قیچی به کارگردانی تیم برتن، یکی از آثار نمادین در ژانر افسانه ‌ای و عاشقانه است که در آن دنیای فانتزی و انسانی به هم می‌آمیزند. داستان درمورد ادوارد، مردی با دستانی به جای انگشتان معمولی که قیچی دارند، است. او که از دنیای جادویی و منزوی بیرون آمده، وارد دنیای واقعی شده و در آن با چالش‌های انسانی و اجتماعی روبه‌رو شده است.

در این فیلم، عناصر افسانه ‌ای با استفاده از شخصیت‌های فراطبیعی و دنیای جادویی نمایان می‌شوند. ادوارد، یک شخصیت شبیه به موجودات افسانه ‌ای است که از دنیای خود به دنیای انسان‌ها وارد می‌شود و این ورود، تضادهایی میان دنیای جادویی و دنیای واقعی می سازد. این دنیای افسانه ‌ای در پس‌زمینه‌ای از حومه‌های آرام و سرسبز شهری کوچک قرار گرفته است که تماسی با دنیای جادو ندارد.

از دیدگاه عاشقانه، فیلم رابطه‌ی میان ادوارد و کیم، دختر نوجوانی که او را می‌شناسد، را به شکلی لطیف و پیچیده روایت می کند. عشق آن‌ها نه تنها میان دو دنیای متفاوت، بلکه میان انسان و موجودی غیرانسانی می‌گذرد. این عشق به شکلی عمیق و احساساتی است، اما هم‌زمان با محدودیت‌ها و دردهای ناشی از تفاوت‌ها مواجه است.

در فیلم، عشق نه به‌عنوان یک عنصر ساده و حل‌شده، بلکه به‌عنوان یک نیروی شفا‌دهنده و در عین حال پراشوب به تصویر کشیده می شود. رابطه‌ی ادوارد و کیم نماد این است که حتی موجودات غیرعادی هم می‌توانند احساسات انسانی را تجربه کنند و عشق می‌تواند پلی میان دنیای انسان‌ها و موجودات جادویی و عجیب بسازد. همچنین، فیلم نشان می‌دهد که جامعه‌ی انسان‌ها، از روی ترس و ناآگاهی، ممکن است از موجودات متفاوت دوری کنند. این تمایل به رد تفاوت‌ها، که در افسانه‌های قدیمی نیز مشاهده می‌شود، در اینجا به شکلی ملموس و انسانی روایت می شود.

در نهایت، ادوارد دست‌قیچی یک افسانه‌ی معاصر است که عشق، تفاوت و پذیرش را به شکلی جادویی و غم‌انگیز به تصویر می کشد. این فیلم تأکید دارد که در دل هر موجودی، حتی با تفاوت هایی عجیب نسبت به سایر انسان‌ها، احساسات انسانی و واقعی وجود دارد که می‌تواند ما را به هم نزدیکتر کند.


مطالب دیگر

difference bd br hd web

آشنایی با انواع کیفیت فیلم یا سریال

کیفیت فیلم‌ها به شکل‌ها و استانداردهای مختلفی ارائه می‌شود. در ادامه، سعی شده است، لیستی از کیفیت های متفاوت فیلم ها (سریال ها) را به ترتیب و به همراه توضیحات…
5 دقیقه
نظرات کاربران
هنوز دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است
keyboard_arrow_up
طراحی و توسعه توسط